چند روز پیش داشتیم با احسان شام میرفتیم بیرون که دوستش زنگ زد گفت ما اومدیم فریمان بیاین اینجا دور هم باشیم . حالا ساعت چند؟ ۱۰شب . خب دورهمی با دوستای احسانم که شروعش با خودمون بود اتمامش با خدا!!!! منم کفری شدم . آخه بعد از مدتهااااااا ما دو نفر تنها داشتیم جایی میرفتیم و من کلی حرفای این چند وقت اخیرمو جمع کرده بودم که امشب بشینم چند ساعت با احسان خلوت کنم و باهاش حرف بزنم!!! نه اینکه همو نبینیم ها .
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت